گردآوري: مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت




 

الان ديگر خودتانيد و مملکت و کشور خودتان. و براي خودتان بايد کار بکنيد. همه مان بايد براي خودمان کار بکنيم. اگر چنانچه اعتقاد به خدا داريم- که داريم ان شاءالله- براي خدا اين کار را بکنيم. (1)
من اميدوارم که آن آرزويي که ما داريم و آن تقاضايي که ما از خداي تبارک و تعالي داريم، ما را موفق کند به اين که بتوانيم آن کاري را خدا از ما خواسته است انجام بدهيم و آن خدمتي را که بايد همه اجزاي ملت، همه افراد ملت، بتوانيم بکنيم، خداوند توفيق بدهد که ما اين کار را انجام بدهيم ان شاءالله. (2)
ما مي خواهيم يک چيزي درست کنيم که خودمان باورمان بيايد که ما دانشگاه داريم؛ غرب بپسندند اين را يا نپسندد، روشنفکر بپسندد اين را يا نپسندد، ما خودمان بايد براي خودمان کار بکنيم. فکر اين نباشيم که يک کاري بکنيم که يک گروهي بپسندد اين را، يا ما را تأييد بکند؛ اين انحراف است. ما بايد براي خدا کار بکنيم؛ بايد کاري بکنيم که خدا بپسندد و آن کاري است که براي کشور ما مفيد باشد و براي ملت ضعيف ما مفيد باشد، براي مستضعفين اين ملت مفيد باشد، هرکه هر چه مي خواهد بگويد. (3)
ما مي خواهيم يک چيزي درست بکنيم که خودمان باورمان بيايد که ما دانشگاه داريم؛ غرب بپسندد اين را يا نپسندد، روشنفکر بپسندد اين را يا نپسندد. ما خودمان بايد براي خودمان کاري بکنيم. فکر اين نباشيم که يک کاري بکنيم که يک گروهي بپسندد اين را، يا ما را تأييد بکنند؛ اين انحراف است. ما بايد براي خدا کار بکنيم؛ بايد کاري بکنيم که خدا بپسندد و آن کاري است که براي کشور ما مفيد باشد و براي ملت ضعيف ما مفيد باشد، براي مستضعفين اين ملت مفيد باشد، هر که هر چه مي خواهد بگويد. (4)
شما براي خدا کار مي کنيد. البته آنها [ هم ] بايد اين کار را بکنند. لکن اگر يک وقتي يک لنگي پيدا شد، هيچ ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و يأس به خودتان راه ندهيد. خودتان قدرتمنديد، خودتان مي توانيد عمل بکنيد. (5)
ما متکي به خدا هستيم و مي خواهيم براي خدا کار بکنيم. مي خواهيم اسلام را در ايران متحققش کنيم. نه در ايران در همه جا، در هر جا انسان است، بايد مسلم باشد. ان شاءالله. آرزوي ما اين است. مثل اين که آرزوي انبيا هم اين بوده که همه بشر مسلمان باشند، يعني توحيدي باشند، و به انبيايشان معتقد باشند. راه بهشت را پيدا بکنند. پيغمبر اکرم در نقل است که ديدند که در جنگي يک دسته را گرفتند و بستند و دارند مي آورند، اسير کردند، فرمود که من دارم با غل و زنجير مردم را به بهشت مي برم. مي خواهم ببرمشان به بهشت، حاضر نيستند. (6)
من اميدوارم که خداوند ماها را بيدار کند و به وظايف اسلامي خودمان آشنامان کند. و ان شاءالله. من به شما مژده پيروزي مي دهم براي اينکه ما براي خدا مي خواهيم کار بکنيم ان شاءالله. (7)
بايد توجه داشته باشيد که امروز شما خدمتگزار اسلام هستيد و بايد براي خدا کار بکنيد. امر خداست که بايد اين مسائل را با دقت ملاحظه کنيد و نظم را حفظ کنيد و سلسله مراتب را حفظ بکنيد. اين يک مطلبي است که مربوط به شما تنها نيست و مربوط به همه قواي مسلحه است. چنانچه توجه به اين که مبادا يکي خلاف بکند، آن هم اختصاص به شما ندارد؛ همه قواي مسلحه بايد در اين معنا باشد. امر به معروف و نهي از منکر بر همه ملت واجب است. اگر يک خلاف يکي کرد بايد نهيش بکنيد، بايد باز داريد او را از اين کار. اگر يک آدمي در يک پادگاني يک عملي کرد که برخلاف وظيفه بود، بايد اطلاع بدهيد تا اين که اين را جلويش را بگيرند. (8) ان شاءالله خدا به همه شما سلامت، صحت و عافيت عنايت کند. ان شاءالله شما همانطوري که معروفيد به جندالله، جندالله باشيد يعني براي خدا کار بکنيد. ان شاءالله خداوند همه شما را سعادتمند کند، هم در دنيا و هم در آخرت. (9)
اين يک معنايي است که شما همه اسلام را مي دانيد که براي همه است؛ و اسلام يک رژيمي است يک حکومتي است عادلانه، الهي، از اين جهت براي خدا کار مي کنيد. اين کارها کارهايي است که براي خداست. و اين تحول هم تحولي است که به دست خدا انجام گرفته. هيچ کس نمي تواند قلوب را برگرداند از حالي به حالي. مقلب القلوب خداي تبارک و تعالي است؛ محول الاحوال خداي تبارک و تعالي است. (10)
تاريخ بايد سرمشق ما باشد و ما وقتي که تاريخ را نگاه مي کنيم، تحولاتي که پيدا شده است در اسلام و در مسلمين، هر جا که قوت ايمان در کار بوده است و مردم و مسلمين به قوت ايمان حرکت مي کردند، نصر با آنها همراه بوده است. و هر وقت براي رسيدن به اموال دنيايي بوده است، نصر از آنها فرار مي کرده است. (11)
مسأله نظام توحيدي معنايش اين بوده است که همه شان دنبال حکم خدا باشند. همه توجه به خدا داشته باشند. هر کس هر کاري مي کند براي خدا بکند. اين نظام توحيدي است. يعني همه يکي است. جوش خوردند به هم، آن نظامي که اين براي خودش مي کشد و آن براي خودش مي کِشد. و اين به آن فحش مي دهد، و آن به او بد مي گويد، اين نظام توحيدي نيست. آن نظامي که از پايين از بالا اطاعت نمي کند، بالا به پايين ظلم مي کند، اين توحيدي نيست، اين نظام شيطاني است نه نظام الهي. نظام الهي بايد همه جهاتش محفوظ باشد، لکن همه متوجه به خدا. ارتشش پايين از بالا خدمت بکند، اطاعت بکند، بالا به پايين محبت بکند و ظلم نکند و همه براي خدا باشد. کشاورزش براي خدا مشغول کشاورزي باشد، کاسبش برا ي خدا مشغول کسب باشد، دانشگاهش براي خدا مشغول کار باشد. اين نظام توحيدي است. (12)
من اميدوارم چون براي خدا شما، اميدوارم که براي خدا کار بکنيد، اين کار به دست شماها واقع بشود و به دست شما يک سنتي قرار داده بشود که شما شريک باشيد در حسنات اشخاصي که بعدها مي آيند. و اين مسأله مهمي است که ما خودمان زير خاک باشيم و کسان ديگر کار بکنند، حسناتش را پاي ما بنويسند. اگر شما يک سنت صحيحي به جاي بگذاريد وضع اين طوري خواهد شد. (13)
کسي براي خدا کار مي کند، قيام براي خدا مي کند، اين از هيچ چيز نبايد بترسد؛ يعني از اينکه شکست هم بخورد نبايد بترسد، اين شکست نيست. ما براي خدا کار مي کنيم. سيدالشهدا هم شکست خورد، اما براي خدا کار مي کرد و شکست داده. در عين حالي که در صورت شکست خورد، شکست داد. (14)
قبل از اينکه نامه اعمال ما براي پيشگاه خدا و قبل از آن براي پيشگاه امام زمان- سلام الله عليه- برسد، خودمان بايد نظر کنيم به اين نامه اعمالمان، يعني صفحه قلبمان، که همه چيز درش نقش مي شود همان صورتِ نامه اعمال است. خودمان بفهميم چه کاره هستيم. آيا ما در اين کاري که به ما محول است، با صداقت، صميميت، براي صلاح ملت و صلاح اسلام کار مي کنيم؟ چه من که يک طلبه هستم و کارهاي طلبگي مي کنم و شما که در مخابرات هستيد و کارهاي مخابراتي مي کنيد يا آنهايي که در ميدان جنگ هستند، همه بايد خودمان تشخيص بدهيم چه مي کنيم. (15)
آني که وعده کرده است که إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ‌ (16) آن اين است که شما جبهه نصرت را باز کنيد، خدا هم باز مي کند. شما براي خدا کار کنيد. براي خدا پيش برويد، براي خدا زحمت بکشيد، براي خدا همه کارها را انجام بدهيد. آن که در جبهه است براي خدا بايد جبهه باشد. آن که پشت جبهه است براي نصرت خدا باشد. اين کسي است که متصدي امور لشکر است براي خدا متصدي باشد. آن که متصدي امور کشور است براي نصرت خدا باشد. آن که در مجلس است براي خدا در مجلس باشد، براي نصرت خدا باشد. و بالأخره اگر همه در نصرت خدا باشيم، خدا به وعده خودش بي اشکال عمل مي کند. اگر نقصي باشد در ماست. (17)
اگر موعظه مي کنيم براي اطاعت خدا باشد و اگر موعظه مي شنويم هم براي خدا باشد، اگر جنگ مي کنيم براي خدا باشد، اطاعت خدا باشد. اگر صلح مي کنيم، اطاعت خدا. هرجا فرموده آن کار را بکنيد، آن کار را مي کنيم. هر جا که فرموده اين کار را بکنيد، اين کار را مي کنيم. اگر اين طور شديم که از خودمان يک چيزي را مايه نگذاشتيم، هر چه هست از اوست، چيزي هم نداريم که مايه بگذاريم، خيال مي کنيم چيزي داريم، هر چي هست از اوست. هر چي ما خيال مي کنيم داريم، نه! از اوست پيش ما، امانت است. (18)
کساني که براي خدا کار مي کنند هيچ وقت باخت در آن نيست. آنهايي که براي دنيا کار مي کنند باخت دارند که اگر نرسيدند خوب، باختند و عمرشان را هم هدر دادند. اگر برسند هم باخت دارند، لکن آنهايي که براي خدا قيام مي کنند، اطاعت امر خدا را مي خواهند بکنند، نهضت براي خدا، قيام براي خدا، عمل براي خدا، اين هيچ وقت شکست ندارد. در ظاهر هم اگر خيال بشود که ما نتوانستيم، پس شکست خورده ايم، نه. به حَسَبِ واقعش شکستي نخورديم؛ براي اينکه ما براي خدا کار کرديم، و کسي که براي خدا کار بکند، همين دنيا نيست قضيه؛ جاهاي ديگر ما داريم، بُرد آن جاست. (19)
من اميدوارم خدا همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد که براي خدا کار بکنيم، تا شکست در آن نباشد. اين از همه توفيقها بالاتر است که ما خودمان طوري بکنيم که کارهايمان براي او باشد. خدمت به ملت، خدمت به اوست. خدمت به مملکت خود شما، خدمت به خداست. مملکت، مملکت خداست. خدمت کردن براي اين که محتاج به اجانب نباشيم خدمت بزرگي است؛ خدمت الهي است؛ براي خداست اين. کوشش کنيد که کارتان براي خدا باشد. وقتي براي خدا باشد، از همه چيز باک نداشته باشيد؛ خدا همراه شماست. وقتي کسي که خدا همراهش است، از هيچ چيز نبايد باک داشته باشد. (20)
کوشش کنيد که کارهايتان کارهاي الهي باشد؛ براي خودنمايي نباشد؛ براي اين نباشد که ديگران از شما تعريف کنند؛ براي اين نباشد که از شما مدح و ثنا بکنند؛ براي خدا باشد. وقتي کار براي خدا باشد، آن کار نوراني است هر مقداري از نماز را که توجه به خدا داريد، اين مقدار نورانيت پيدا مي کند و بالا مي رود. و هر مقداري که غافل هستيم، آن مقدار نورانيت ندارد و طرف ملکوت نمي رود. همه کارها اين طوري است. فرق ما بين اوليا و ديگران در صورت هيچي نيست؛ گاهي وقتها ديگران از اوليا خوش اندامتر هم بوده اند؛ در معناست فرق. فرق معنوي است. که دارند، اعمالشان با هم فرق دارند. (21)
الان هم همه دارند کمک مي کنند، دلسرد نشويد. کاري که براي خداست دلسردي ندارد. اگر براي دنيا کاري بکنيد، البته وقتي ديديد دنيا خيلي تأمين نشد دلسرد مي شود. اما کسي که براي خدا کار مي کند دلسرد نبايد بشود، معنا ندارد دلسردي. هرچه زحمت زيادتر، ارج زيادتر. هرچه گرفتاري زيادتر، پيش خدا ارجمندتر خواهد بود. يا فرض کنيد يک جايي زلزله است مثل کرمان که يک همچو زلزله اي آمده و همچو کشتاري شده و همچو بي خانماني، خوب، چهار روز ديگر زمستان مي آيد، اين همه جمعيت آنجا؛ چه بکنند. دولت نمي تواند همه اين کارها را انجام دهد. مشغول اند آنها همه، بيچاره هلال احمر هم مشغول است، دولت هم مشغول است، همه مشغول اند، اما ننشينيد به اين که فقط آنها کار بکنند و بحمدالله ننشستيد. (22)
بنابراين آني که براي انسان ارزش دارد، ارزش انساني و روحاني دارد، ارزش الهي دارد، اين است که اين انگيزه را حفظش بکند که براي خدا اين کار را بکند. مي خواهيد تربيت کنيد اطفال مردم را، براي خدا، مي خواهيد تربيت کنيد جوانهاي مردم را، براي خدا، مي خواهيد تربيت کنيد ملت را، براي خدا؛ مي خواهيد حکومت کنيد، براي خدا؛ حکومت کنيد. همان حکومتي که انبيا مي کردند. (23)
بهترين وظيفه از براي همه مردم اين است که هر کس مشغول هر کاري هست آن را با صفاي نيت، با حسن نيت براي خدا خوب انجام بدهد. اگر همه ملت يک همچو روحيه اي پيدا بکنند زود کشور ما نجات پيدا مي کند. و خداوند ان شاءالله همه شما را حفظ کند و موفق باشيد. از همه شما هم تشکر مي کنم. دعاگوي همه هستم. خدمتگزار همه هستم. (24)
چون مظلوم هستيم و نمي خواهيم زير بار کسي برويم، بايد اين فشارها را هم تحمل کنيم، ولي چون براي خدا کار مي کنيم ديگر چه باک! هرچه مي خواهند عليه ما تبليغات کنند و هرچه مي خواهند ما را بد جلوه دهند. اميرالمؤمنين علي فرمودند تمام عالم اگر پشت به من کنند، من ابا ندارم. پس وقتي کار براي خدا باشد ديگر چه باک. هر کس براي خدا بيشتر کار کند بيشتر فحش مي شنود، کما اين که شما پاسداران از همه بيشتر توهين شديد. خداوند شما را موفق کند. (25)
انسان که يک قدم اصلاحي و زندگي ساز برمي دارد نبايد توقع داشته باشد که مورد پذيرش همه قرار گيرد، اين نخواهد شد، اميرالمؤمنين را هم تا آخر عمر عده اي قبول نداشتند. اگر انسان بخواهد براي اسلام خدمت کند نبايد توقع اين را داشته باشد که همه او را بپذيرند. کسي که مي خواهد براي خدا کار کند بايد پيه حبس، تبعيد، بدنامي و ساير چيزها را به خود بمالد. اگر به شما فحشي مي دهند، شما براي خاطر خدا بپذيريد و ثواب کنيد. اين را نبايد فراموش کنيم که ما همه يک چنين کار بزرگي را انجام داده ايم، حالا از شرق و غرب فحاشي نشنويم يا در داخل با فساد کساني مواجه نگرديم؟! (26)

راهبردهاي تصريحي:

1- کار بايد براي خدا باشد.
2- اگر کار براي خدا نباشد از بين مي رود.
3- بايد کاري را انجام بدهيم که خدا از ما خواسته است.
4- کار براي خدا ضامن پيروزي و نصرت خدا به انسان است.
5- کار را بايد خوب، با صداقت، با صميميت و بر مبناي صلاح ملت انجام داد.
6- کار که براي خدا شد از شکست، اتهام و دشمني ها نبايد ترسيد.
7- کار براي خدا، هرچه سخت تر و با دشواري همراه باشد، ثواب و اجر آن بيشتر است.

نکات استنباطي:

1- کار براي خدا سبب مي شود که خداوند در آن کار برکت قرار دهد و وقتي به نتيجه برسد ثواب و اثرش چند برابر شود.
2- انجام کار مي بايست براي رضايت خداوند باشد نه رضايت خلق خدا.
3- کساني که از شماتت دشمن نگران مي شوند و راه و فکر خود را تغيير مي دهند تا مورد رضايت و تشويق آنان قرار بگيرند، براي خدا کار نمي کنند اگر چه ادعاي آن را بکنند.
4- آناني که در طول راه قدمهايشان سست مي شود و سقوط مي کنند، ايمانشان به نصرت خدا و کارشان براي خدا درست و قلبي نبوده است.

پي‌نوشت‌ها:

1- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 384.
2- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 426.
3- صحيفه امام (رحمه الله)، ج13، صص 5 و 6.
4- صحيفه امام (رحمه الله)، ج13، صص5 و 6.
5- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، ص 444.
6- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 11، ص 184.
7- صحيفه امام (رحمه الله)، ج11، ص 495.
8- صحيفه امام (رحمه الله)، ج13، ص 182.
9- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 6، ص 333.
10- صحيفه امام (رحمه الله)، ج8، ص 147.
11- صحيفه امام (رحمه الله)، ج7، ص 67.
12- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، صص 45 و 46.
13- صحيفه امام (رحمه الله)، ج18، ص 300.
14- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، ص 351.
15- صحيفه امام (رحمه الله)، ج9، ص 441.
16- سوره ي محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)، آيه ي 7.
17- صحيفه امام (رحمه الله)، ج19، ص 202.
18- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 19، ص 204.
19- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، ص 442.
20- صحيفه امام (رحمه الله)، ج10، صص444 و 445.
21- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، ص 61.
22- صحيفه امام (رحمه الله)، ج15، ص 101.
23- صحيفه امام (رحمه الله)، ج 19، ص 446.
24- صحيفه امام (رحمه الله)، ج12، ص 105.
25- صحيفه امام (رحمه الله)، ج15، ص 497.
26- صحيفه امام (رحمه الله)، ج18، ص 275.


منبع مقاله :
مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت؛ (1390)، سيره ي سياسي حضرت امام خميني (ره)، ( جلد سوم ) ( اصل خوب انجام دادن کارها و وظايف و مسؤوليتهاي محوله )، تهران: نشر مؤسسه فرهنگي هنري قدر ولايت، چاپ اول